به نام خدا
به اطلاع شما همدردان عزیز می رساند ، از این به بعد علاوه بر وبلاگ ، میتوانید مارا در اینستاگرام نیز دنبال کنید:
https://www.instagram.com/faze58gerd/
****************************
****************************
******************************
رامین : | 5 فروردين 1395 ساعت : 13:40 | |||||||||||||||||||
با شادباش سال نو خورشیدی به همه دوستان گرامی و جناب آقای یاوری عزیز ،
در حالی وارد سال جدید شده ایم که سال 1394 بدون هیچ دستاورد مشخص و
چشمگیری بر ما گذشت. شاید به جرات بتوان گفت که کمترین دستاورد اعتراضی ما
در سال 1394 رخ داد، هرچند منتظر رسیدن به نتایج ملموس تری بودیم! اینکه
چرا در این سال نتایج اینگونه رقم خورد از چند بعد قابل بررسی و آسیب شناسی
است:
الف) نامعلوم بودن تعداد دقیق مالباختگان: بازی زیرکانه سالاروند و دارودسته اش در جلوگیری از مشخص نمودن تعداد واقعی افراد می باشد. تقریبا" برای بسیاری از افراد محرز شده که تعداد واقعی خیلی کمتر از لیست های دروغین تعاونی است. به طور یقین و بدون هیچگونه تردیدی فاز دوم ی تعاونی در مرحله تقسیم زمینها با وارد نمودن اسامی جعلی در لیست صاحبان زمین انجام می گیرد. تقریبا" تمام تلاشها برای دستیابی به تعداد دقیق اعضاء با شامورتی بازی آقا منوچهر در نطفه خفه شده و محال است کسی نتیجه ملموسی بدست بیاورد! البته چون دست تعاونی خوانده شده، این بخش به عنوان برگ برنده تعاونی محسوب نمی شود. ب) بی تفاوتی خیلی از اعضاء: تقریبا" سناریوی پخش ناامیدی در میان اعضاء بوسیله تعاونی باعث گردیده که خیلی از اعضاء قید پیگیری را بزنند و صرفنظر از کیفیت رای، منتظر حل و فصل مساله با تعاونی شوند. به همین دلیل شنیده ایم که خیلی ها با تحویل کپی مدارک به تعاونی با متراژ غارت شده زمینها موافقت کرده اند. شگفتی بزرگ در ماجرای زمینها این است که هر روز با کسی روبرو می شویم که می گوید دوستان تو وکالت من اینو نوشته و تو سند من این و چکار باید بکنم!!!! براستی اینها تابحال کجا بوده اند؟ ج) تفرق نوع مدارک مالباختگان و سوءاستفاده تعاونی از این مساله: تعاونی نانجیب با طیفی از افراد روبروست که گاهی از نامعلوم بودن وضعیت آنها سوءاستفاده می کند و با قول و قرار الکی آنها را سرکار می گذارد. البته این مالباختگان حالا دیگر به خوبی می دانند که اعتماد به گربه های جوادیه هزار برابر منطقی تر از اعتماد به مسئولین تعاونی است. د) کوتاهی یا خسته شدن اعضاء: در سال 1394 چندین قرار برای تجمع گذاشته شده است که مجموع کل مالباختگان شرکت کرده به 500 نفر نمی رسید. وقتی مجموع کل این تعداد را با تجمع اردیبهشت 1393 هشتگرد فراخوان شده توسط تعاونی مقایسه می کنیم سوالات عجیب غریبی در ذهنمان نقش می بندد که از بیان آن معذورم! ه) مفت خریدن زمینها و عدم اهمیت به هپلی هپو شدن آن: در یک مقایسه ساده بین نحوه اعتراض مالباختگان پدیده شاندیز، بنگاه اعتباری ثامن الحجج و معلمان حق التدریسی پیش دبستانی در سال 1394، بخوبی مشخص می شود که رسیدن به زمینها برای طیف وسیعی از افراد از اهمیت بالایی برخوردار نیست و شدن و نشدن آن بالسویه است. نتیجه آن می شود که افراد، حاضر به دادن هیچگونه تلاشی جز دو ساعت حضور در دفتر تعاونی و گوش دادن به حرفهای تکراری سالاروند نیستند. و) فقدان یک مدیریت منسجم: مساله زمینها از یک پیچیدگی عجیب غریبی برخوردار است که همه متفق القول می پذیریم در بین ما کسانی از جنس تعاونی قرار دارند. نامعلوم بودن هویت آدمها و قایم باشک بازی پشت نامهای عجیب غریب برای عدم شناسایی باعث شده است که اعتماد عمومی افراد از دست برود و تقریبا" همه به هم بی اعتماد شوند. همین مساله باعث می گردد که پروژه حضور در پشت درهای دادگاه سراسر غیرقانونی و جعلی هشتگرد تبدیل به کلید حل مساله زمینها می گردد و شوربختانه اینکه عده ای هم می شوند سینه چاک این بازی مضحک دادگاه-تعاونی. و کلام آخر، دادگاه و تعاونی در یک تفاهم نامه (بخوانید تبانی زشت) از خستگی و ناامیدی اعضاء نهایت بهره برداری را کرده اند و در حال انجام و تکمیل پروژه ی خود با تحویل 75 تا 100 متر زمین به مالباختگان می باشند. با این مقدار زمین، مطئنم تنها حسرت زمانهایی را می خوریم که آرزو می کردیم پس کی مساله زمینها حل می شود؟ تحصن شبانه روزی در مقابل دفتر رئیس قوه قضائیه تا تعیین تکلیف زمینها و تقاضای اعدام ان و تنیه ایادی آنها، تنها راه پیش رویمان برای رسیدن به حقمان می باشد و الا امید بستن به دادگاه و تعاونی منجر به آن می شود که تاکنون شده!
|
درباره این سایت